ايليا جون بزرگ مرد كوچك


             

عکس یادگاری

به زودی مدرسه ها باز میشه و من به کلاس دوم میرم دلم برای مدرسه خیلی تنگ شده سال گذشته جزو نفرات برتر کلاسمون بود چند عکس یادگاری از کلاس اولم: (من و دوست خوبم سید امیر حسام روز اول مدرسه) (من ودوست عزیزم علی آقا ) عکس یادگاری ازمن وخانم محبی معلم عزیزم ( روز معلم)   ...
17 شهريور 1394

ایلیا جون بزرگ مرد کوچک

سلام بعد از مدت زمان بسیار طولانی بالاخره نتمون وصل شد....ب دلیل اینکه غیبتم طولانی بود خلاصه ای از پیشرفتهام رو میگم : 1-خواندن و نوشتن:امسال کلاس اولم رو به اتمام رسوندم واز مهر ماه به کلاس دوم میرم 2-بین سازهای موسیقی ویولن رو انتخاب کردم وتا حدودی میتونم بنوازم 3-دوره های آموزش شنا رو هم در تابستان امسال به پایان رسوندم . 4-بعضی از مسئولیتهای سارا خانوم مثل مواظبت از اون روهم قبول کردم آبجی خانوم انقدر شیطون و ناقلاست که اجازه نمیده من اوقات فراقت بیشتری داشته باشم این هم من وسارا جون   ...
13 شهريور 1394

بدون عنوان

 سلام خدمت همه دوستان عزیزم که در نبودمون ما رو از یاد نبردند متاسفانه نتمون هنوز وصل نشده و هم اکنون در شمال به سر میبریم واما اخباری از گذشته .....حال..... آینده..... در این مدتی که نبودیم من کلاس ارف موسیقی ام(بلز-فلوت) رو تموم کردم وباید ساز انتخاب کنم خودم پیانو رو خیلی دوست دارم  وگاهی اوقات ویولن البته اگر گشایشی بشه و مامانی منو برای تعیین ساز ببره به آموزشگاه..... درسالی که گذشت من به مدرسه میرفتم ودر مقطع پیش دبستانی مشغول به تحصیل بودم ..... آبجی جونم هم در تاریخ ۱۹تیرماه قدم به این کره خاکی گذاشت و اسمش رو با انتخاب من وبابایی سارا خانوم گذاشتیم .... دندونهای پایین ویکی از دندانهای بالای ام افتاده و به جا...
28 اسفند 1392

ایلیا وپارک قایم بهمن91

امروزبه همراه بابایی ومامانی وآبجی جونم راهی پارک شدیم .... بعد ازکمی بازی ورزش کردم تا قوی بشم..... بعد از ورزش در امتداد رودخانه(تجن)به دنبال مقصد مورد نظرم رفتم..... شما هم اگر مایل بودید همراهی ام کنید.... مقصد مورد نظر اینجاست.... در مسیر بازگشت از آنجایی که من عاشق گل هستم گلهای خودرویی که در مسیر بود رو چیدم .... در پایان این سفر کوتاه با جمعی از دوستانم مشغول بازی فوتبال شدم.... ممنون از تمامی شما دوستان عزیزم که در طول این سفر کوتاه همراهیمون کردید.... ...
21 بهمن 1391

سفر به شمال بهمن91

سلام به دوستهای گلم که همیشه وهمه جا به یادمون هستند در سفر به شمال به همراه بهراد(پسر خاله ام)به دریا رفتیم....وبا کمک هم مشغول نهال کاری شدیم..... در عکس زیر به دنبال مکان مناسب برای کاشتن نهالمون هستیم.... (البته آبجی من هم تو این کار کمکمون میکرد) بعد از یافتن مکان مناسب مشغول کندن زمین شدم... در عکس زیر خوشحال از دیدن نتیجه کارم هستم واز بقیه میخوام تا بیان ودیدن کنند....... به افتخار خودم هورااااااااااااااااااااا ...
21 بهمن 1391

روزهاي پاياني دي ماه 1391

با سلام خدمت تمامي دوستان عزيزمون كه در نبود ما به يادمون بودند بالاخره پايان دي ماه فرا رسيد ومطابق قولي كه بهتون داده بودم اومديم وبا ديدن اينهمه كامنتهايي كه برامون گذاشتيد حسابي شرمنده همتون شديم. واما اخبار جديد: 1-متاسفانه (به علت جابجايي) خط تلفنمون رو واگذار كرديم وبراي مدتي تا مستقر شدنمون ووصل مجدد تلفن نميتونم زياد به ديدنتون بيام.   2-عمه جونم يه ني ني كوچولوي خوشگل بدنيا آورده اسم ني ني كوچولوش ساميار هست اين هم عكسش   3-مامان جون من هم به قولش وفا كرد وقراره براي من يه آبجي يا داداش بدنيا بياره البته من به ماماني گفته بودم هم آبجي وهم داداشي برام بياره يعني دوقل...
20 بهمن 1391
1970 0 112 ادامه مطلب

تولد 5 سالگي ايليا جون

تولد تولد تولدم مبارك   مبارك مبارك تولدم مبارك     امروز روز تولد منه روزي كه قدم به اين كره خاكي گذاشتم  5سال پيش در چنين روزي ساعت 13:30 دقيقه بعداز ظهر متولد شدم واسم من رو ايليا (علي به زبان عبري) ناميدند  ما به مدت چند روز تهران هستيم وقرار بر اين است كه فردا جشن تولد دوستانه كوچولويي برگزار كنيم  ان شاالله عكس كيك تولدم رو در پست بعدي به زودي ميذارم      تولد يك سالگي   تولد دوسالگي   ...
29 مهر 1391
2375 1 113 ادامه مطلب