خرداد 91 (پارك كوكب)
ع كسهاي زير مربوط به شهر بازي نزديك خونمونه سه عكس اول زماني كه روي تشك فنري در حال پريدن بودم گرفته شده است(البته عكسها كمي بي كيفيت افتادند ولي از آنجايي كه در دو تا از عكسهام رو هوا بودم واز ديد خودم صحنه خيلي جالبي بود تصميم به گذاشتن عكسها در وبم گرفتم تا براي من به يادگار بمونند) در عكس زير گير دادم كه سوار اين كشتي بشم وهر چي مامان وبابام گفتند مناسب سنت نيست قبول نكردم واما آخر حرف گوش نكردن: بله درست حدس زديد وقتي كشتي اوج گرفت وبالا رفت من شروع به گريه كردن كردم وميگفتم ميخوام بيام پايين..... اين عكس هم بعد از پياده شدن از كشتي در حالي كه بغض كرده بودم و سوار آقا خروسه بودم گرفته ...
نویسنده :
ايليا جون
2:24