ديدار با يك دوست عزيز
چند روز قبل به ديدار دوست بسيار عزيزي رفتيم
ديدار در پارك لاله بود....
براي رسيدن به محبوب از راههاي صعب العبور گذشتم....
ديديم خبري از يار نيست گفتيم يه كم برگ بچينيم بديم گربه ها بخورندحداقل ثوابي كرده باشيم ....
(به علت گران شدن گوشت گربه ها جديدا به علف خواري روي آورده اند)
ماماني بيا فواره آب ......
بذاريد كمي دست وروم رو بشورم وبه عبارتي خوشتيپ كنم.....
از هر چيز بگذريم سخن دوست خوشتر است.....
بچه ها دوست جونم اومده بياييد ببينيدش.....
بله پارسا جون دوست كوچولوي من كه خيلي ناز ودوست داشتنيه ببينيدش چقدر نازه...
بدو بريم بازي............
بيا نترس خودم ميگيرمت....
دالييييييييييييييييييييييييييي پيدات كردم....
من هم اينجام..... امان از دست ماماني كه هميشه بدون هماهنگي عكس ميگيره...
بازي كافيه بياييد عكس دوستانه بگيريم....
(اينجا داشتيم به مورچه هاي روي دوربين نگاه ميكرديم از آنجايي كه تعداد طرفداران وعكاسها زياد بود وبا دوربين شماره1 هماهنگ بوديم به دوربين شماره 2 توجهي نداشتيم)
من خودم مواظب پارسا جون هستم...... پارسا جون بازي كافيه بريم ....
بالاخره غزل هم به جمع ما اومد......
اي واي سر پارسا دعوا شد مثل اينكه زور غزل بيشتر بوده.....
ممنون كه همراهيمون كرديد
آدرس وب پارسا جون : parsayedoone.niniweblog.com
از اونجايي كه پارسا جون مهمان خاله جونش بود به همراه دختر خاله اش غزل اومده بود
من وپارسا تفاهم شديدي در فرار از عكس گرفتن از دست عكاسها داشتيم
ولي زيركي عكاسها بيش از اين حرفها بود وتونستند با تلاش بسيار بسيار زياد چند عكس از ما بگيرند
عكسهاي بالا حاصل تلاشهاي عكاسان (مامانيهامون) بوده است
در كنار خانواده خاله جون پارسا ومامان جون مهربونش روز بسيار خوبي رو سپري كرديم از مامان پارسا جون بسيار تشكر ميكنم كه افتخار دادند وبه ديدنمون اومدند
خوشحالم كه در دنياي مجازيمون دوستهاي خوبي چون شما رو پيدا كردم ان شاالله سفر بهتون خوش گذشته باشه وهميشه وهمه جا خوش باشيد....