عكسهاي شمال شهريور 91
مشغول بازي كردن با كاميونهاي بهراد (پسرخاله ام)در پلاژ هستم ماسه بار ميزنم وبعد ميبرم مقصد خالي ميكنم راننده پايه 1 بودن هم صفايي داره براي خودش....
عكس زير هم بهراد اومده تا با كمك هم ماسه وخاك ها رو بار بزنيم...
نوبتي هم كه باشه نوبت درياست وشنا وآب بازي ما كه رفتيم...
دارم دنبال ماهي ميگردم.....
مدل جديد شناي كرال پشت ....
اين هم شناي كاملا حرفه اي كرال جلو با توپ....
ببينيد بهراد چطوري محو تماشاي من شده آخه شناگر به اين ماهري حتي تو المپيك هم نديده بود...
مسابقه المپيك91 در شمال ....
اي واي بريد كنار ريحانه داره برنده ميشه...
الان بهت ميرسم....
بيخيال شنا بياييد كمي بازي كنيم....
غروب دل انگيز ساحل.....
بعد از شنا كردن تو دريا خيلي خواب ميچسبه.......
اينجا هم احتمالا خواب دريا رو ميديدم ببينيد چه آرامشي دارم به گمانم روي صندلي لب ساحل نشسته بودم كه اينطور پاهامو روي هم انداختم....