ايليا جون بزرگ مرد كوچك

اولين روز عيد سال1391

1391/4/7 18:15
نویسنده : ايليا جون
554 بازدید
اشتراک گذاری

امسال برخلاف سالهاي گذشته كه موقع تحويل سال شمال بوديم موقع سال تحويل منزل خودمون بوديم وطبق رسممون  بعد ازشنيدن آهنگ تحويل سال يكي از اعضاي خانواده همراه با قران وسبزه و سكه اي كه درون پياله آب قرار داره وارد منزل ميشه وبدين صورت سال رو تحويل ميكنه واز بزرگ خانواده عيدي خودشو ميگيره اين كار امسال بر عهده من بود ولي چون من صبح زود بيدار شده بودم بعد از تحويل سال گفتم كه خسته ام وخيلي زود خوابيدم از صبح هم لباسهامو تنم كرده بودم وهر چي ماماني ميگفت لباسهاتو عوض كن ميگفتم آخه الان عيده ومن بايد لباس عيد تنم باشه ولباسهامو در نميارم...

ديشب هم لباسشويي مون خراب شده بود هر چي آب داخلش بود از درش ريخت بيرون وكل آشپزخونه مون پر از آب شده بود ومامان جونم مونده بود با كلي لباسهاي نشسته كه بايد با دست ميشست

 

                                               

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

نازنین جون
7 تیر 91 18:20
.اخ اخ اخی چه کار سختی .....وای ...وای ...




قشنگ شدند اينطور نيست؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مام پارسا
8 تیر 91 0:56
وااااااااااااااااای خیلی وحشتناکه.کار آدم چند برابر میشه


آره واقعا غير منتظره بود خستگي ام چند برابر شد
مام پارسا
8 تیر 91 0:56
قربون پسرم برم که دوست داشت لباسای عیدش تنش باشه

بله خاله جون چون عكس بن تن داشت خيلي دوستش داشتم هنوز هم با ئوجود گرمي هوا بعضي اوقات هوس پوشيدنشو ميكنم
مام پارسا
8 تیر 91 0:57
راستی مامانی این پست ها رو داری کپی می کنی یا دوباره داری می نویسی؟


هييييييييييي دست رو دلم نذاريد كه پر از خونه
نه عزيزم كپي نميشه دارم از نو مينويسم